این فیلم درامی راجع به حوادثی است که برای یک برده جنسی اتفاق میافتد، از لحظه به دام افتادن تا لحظه رهایی. داسنان فیلم خیلی خوب پرداخته شده و بازیهای فیلم هم عالی هستند. داستان بر اساس یک ماجرای واقعی نوشته شده و بیننده همیشه حس میکنه که داستان کاملاً واقعگرایانه است. انتهای فیلم از ابتدا مشخصه، یعنی آزادی ولی داستان جوری تعریف میشه که تا آخرین لحظه پایان کاملاً مشخص نیست. با همه این محاسن، از اونجایی که هیچ نکته عجیبی راجع به داستان وجود نداره، این درام فیلمی نیست که به خاطر آدم بمونه. برای یک بار دیدن فیلم خوبیه ولی اصلاً نباید این فیلم رو توی جمع خانوادگی دید، مخصوصاً اگه خانواده ایرانی باشه.
Tuesday, July 30, 2013
Monday, July 29, 2013
Parental Guidance
یک کمدی خانوادگی راجع به رابطه پدربزرگ و مادربزرگی با سه نوهشان. این به درد دیدن با خانواده میخوره ولی به عنوان یک فیلم چیز زیادی نداره. ساختار داستانی این فیلم کاملاً تعریف شده است و روند معمول فیلمهایی از این دست رو طی میکنه. اینجور داستانهای با یک آزمایش شروع میشه و در بعد از 3/4 فیلم آزمایش به طرز باورنکردنی خراب شده ولی در 1/3 باقیمانده از فیلم همه چیز درست میشه و فیلم به خوبی و خوشی تمام میشه. جوکهای اینجور فیلمها هم کاملاً کلیشهای هستند و بعد از دیدن چهار، پنچتا از این فیلمها کاملاً معلومه که جوک چطور شروع میشه و به کجا ختم میشه. بازیهای فیلم هم خیلی جالب نیستند و کاملاً تصنعی به نظر میرسند.
Friday, July 26, 2013
The Company You Keep
یک درام پر از ستاره راجع به تعدادی فراری از دست FBI. یکی از این فراریها بعد از 30 سال خود را تسلیم پلیس میکند که باعث میشود هویت نفر دومی کشف شود. داستان خیلی خوب شروع میشود ولی پایان داستان زیاد جالب نیست. فرار نفر دوم از دست پلیس یک حالت اضافه دارد و بعضی از کارهایش منطقی نیست. به هر حال فیلم جالبی است. پایانش تقریباً از میانه فیلم مشخص میشود. این فیلمی نیست که من بخواهم دوباره تماشا کنم. نکته این فیلم رو من نگرفتم شاید یک چیزی توش بوده که من متوجه نشدم. با اینحال بازیهاش رو دوست داشتم.
The Last Stand
این فیلم بازگشت آرنولد شوایتزنگر به سینما است. بعد از سالها کار در عرصه سیاست و فرمانداری کالیفرنیا، آرنولد مثل سیلوستر استالونه با بازی در یک فیلم اکشن سعی کرده محبوبیت سابقش رو به دست بیاره. ولی سال 2013 قابل مقایسه با دهه 80 و 90 نیست. داستان این فیلم مثل همه فیلمهای دیگه این سبک کاملاً سرراسته، صحنههای انفجار، تیراندازی و نبرد تن به تن هم توش کم نیست. مشکل اینجاست که آرنولد کاملاً پیر شده و با اینکه سعی شده مثل فیلم کماندو یک قهرمان ازش بسازند، ولی پیری این قهرمان کاملاً پیداست. مثل اینکه یک پدر بزرگ بجنگه و بعد هم همه رو بزنه. فیلم خوش ساختی شده ولی دیگه دوره اینجور فیلمها گذشته.
فروش فلیم اصلاً جالب نبوده. فروش کلی فیلم با DVD فقط 40 میلیون دلار بوده که البته هزینه فیلم رو در آورده. هزینه فیلم 30 میلیون دلاره.
Monday, July 22, 2013
حماقت باورنکردنی
جوانتر که بودم فکر میکردم فرمانروایی بیکفایت از ناصرالدین شاه قاجار به ایران حکومت نکرده است. شاهی که مثل پدرش یکی از بزرگان را با یک شب مستی به دست جلاد سپرد و بعد از آن بازیچه دست انگلیس و روس بود. تعجبم همواره از عمر طولانی ناصرالدین شاه بود. 50 حکمرانی بسیار نادر است. آن زمان البته رهبر فرمانروای مطلق بود. در مقایسه با ناصرالدین شاه، رهبر به مراتب بیکفایتتر است. هیچگاه، حتی در زمان حمله مغول و حتی حمله اعراب، ایرانیها چنین خوار و خفیف نشده بودند. جالب اینجاست که بعد از بیست و اندی سال هنوز مرگ رهبر در افق دیده نمیشود، درست مثل ناصرالدین شاه. سؤال اینجاست که آیا میرزا رضا کرمانی دیگری لازم است تا شر رهبر را از سر ملت ایران کم کند یا راه حل دیگری برای نجات وجود دارد؟
این رهبر "فرزانه" در اظهار نظر جدید گفته که "به مذاکره با آمریکا خوشبین نیستم". چطور انسانی چنین بیمنطق به وجود میآید؟ چطور بدبختی که هر ایرانی با پوست و گوشتش احساس میکند، برای رهبر همچون گذر نسیمی گرمابخش جلوه میکند؟ جواب این سؤالات واقعاً اهمیتی ندارد وقتی سؤال مهمتری وجود دارد: چطور میشود از شرش خلاص شد؟
در جواب به این پرسش باید بگویم تنها راه حل نافرمانی مدنی است. ولی ایرانیها بیرمقتر از آن هستند که دست به چنین کاری بزنند. از طرف دیگر نجات از دست رهبر بدون تصور دقیق از آینده میتواند بدتر از حکومت رهبر باشد. این انتخاب اخیر مثالی از چنین از دست خلاص شدنی بود. نتیجه خلاصی از دست احمدینژاد و دار و دستهاش افتادن به دام رفسنجانی و آغاز دوران جدید سردار سازندگی است.
کسی نیست به حال بدبختی ایرانیها بگیرید. واقعاً برای کسی هم بود و نبود ایرانیها فرقی ندارد. ملتی که از پس یک نفر برنیاید، جایی در دنیای مدرن ندارد.
Hyde Park on Hudson
یک درام عاشقانهی سیاسی راجع به زندگی فرانکلین
روزولت با بازی بیل موری. بازیهای خوب و داستان روان و ساده. بیشتر قصه
راجع به سفر پادشاه وقت انگلستان به آمریکا است که همزمان شده با کشف خیانت روزولت به یکی از عشاقش. فیلم خیلی خوب ساخته شده و آدم رو مجذوب خودش میکنه. من از داستانهای واقعی خوشم نمیآد، مگر اینکه راجع به زندگی افراد مهم باشه. این درام به یادمونی نیست ولی دوست داشتنیه.
Thursday, July 18, 2013
Jack Reacher
یک فیلم اکشن بسیار متوسط. داستان فیلم برداشتی از کتابی به اسم "One Shot" است. ایراد اصلی که میشه به فیلمنامه گرفت اینه که پیداست که قصه به درد خوندن میخوره نه فیلم. در واقع فیلمنامه نویسها نتونستند اون حالت کتابی داستان رو از بین ببرند. بازیهای فیلم خوب هستند ولی نکته مثبت فیلم داستانشه. داستان خیلی خوب نوشته شده بوده. مشکل قهرمان اینه که خیلی کلیشهایه. به هر حال این فیلم ارزش یکبار دیدن رو داره.
فروش این فیلم 270 میلیون دلار بوده که در مقایسه با خرجش که فقط 60 میلیونه، بسیار خوبه.
Tuesday, July 16, 2013
The Guilt Trip
یک کمدی کلیشهای دیگه. داستان خانوادگی کاملاً قابل پیشبینی که فقط به درد خانوادهها میخوره که با هم سینما رفته باشند. این فیلم حدود 40 ملیون خرج داشته که به زحمت تونسته در آمریکا با اضافه کردن رقم فروش DVD به فروش سینمایی خرجش رو در بیاره. حتی جک جدیدی هم توی این فیلم نیست. داستان کاملاً کلیشهایه. ساختار داستان اینجور فیلمها کاملاً ثابته، فقط جای آدمهای عوض میشه. مثلاً برای شخصیت دوم جای پدر با مادر عوض میشه یا خواهر و برادر بزرگتر. همه اینجور داستانها یکجور تغییر درونی در شخصیت اصلی اتفاق میافته. این فیلم هم مثل همه اینجور فیلمها هیچچیز جدیدی نداره. اصلاً یه دیدنش نمیارزه.
Iron Man: Rise of Technovore
این فیلم انیمیشنی از کمپانی Marvel است که بر اساس داستان یکی از معرفترین ابرقهرمانهای این کمپانی یعنی مرد آهنی ساخته شده. کمپانیهای داستانهای مصور در کنار انتشار این داستانها از قهرمانهای این داستانها فیلم هم میسازند. چون انیمیشن به سبک نقاشی داستانهای مصور نزدیکه، اینجور فیلمها که مخصوص محاطبین اینجور داستانها است به سبک انیمیشن ساخته میشوند. این فیلم هم از همین رده فیلمها است و مثل مرد آهنی 3 نیست که برای پخش در سینماهای بزرگ ساخته شده و تعداد زیادی از مردم رو مخاطب قرار میده.
چند سالی که کمپانی Marvel برای ساختن اینجور فیلمها از انیماتورهای ژاپنی استفاده میکنه. این فیلم هم به همین صورت ساخته شده: یعنی انیمشین فیلم توسط ژاپنیها کشیده شده ولی داستان کاملاٌ آمریکاییه. با اینکه تو دنیا کسی نمیتونه بهتر از ژاپنیها انیمیشن بساره، این فیلم خیلی خوب از آب در نیومده. به نظر من دلیلش هم اینه که سبک نقاشی ژاپنی که از Manga (داستانهای مصور ژاپنی) میآید به درد داستانهای مصور آمریکایی نمیخوره. در واقع در مقایسه با فیلمهای ژاپنی از همین نوع که راجع به قهرمانهای ژاپنی ساخته میشوند، این فیلم خیلی خامه. به هر حال این فیلم یک فیلم کاملاً سطحی شده که وجه تمایزی با بسیاری از فیلمهای دیگهی این سبک نداره. در واقع این فیلم یک فیلم کلیشهای بیشتر نیست.
Thursday, July 11, 2013
Broken City
این درام جنایی فیلم بسیار متوسطیه پر از ستاره.
ایراد اصلی فیلم داستانشه. فیلم کاملاٌ قابل پیشبینیه. تقریباٌ از اواسط
فیلم دیگه دنبال کردن داستان جذابیتی نداره. کمی هم داستان گنک بیان شده.
شاید فکر کردند که با گنک کردن داستان، میتونند تماشاگر جذب کنند. پلیسی که
به خاطر یک درگیری خیابونی و کشته شدن یک نفر از نیروی پلیس اخراج شده ولی
از اتهام قتل تبرئه شده، درگیر یک ماجرای کلاهبرداری میشه و مجبور میشه
با آدمهای قدرتمند شهر در بیفته. ایده داستان جالبه ولی خوب بازگو نشده.
فیلم در نیویورک اتفاق میافته و نماهای جالبی از منهتن داره. با وجود این
همه ستاره فیلم فقط 19 میلیون فروش کرده که خیلی کمه. از یک همچین فیلمی انتظار بیشتر از این میرفته.
Any Day Now
این فیلم داستان یک زوج همجنسگرا در سال 1979 رو تعریف میکنه که برای سرپرستی یک پسر بچه منگول اقدام میکنند. فیلم سعی داره نشون بده با اینکه این پسر با این زوج بسیار خوشبخته، چطور سیستم قضایی این خوشبختی رو به واسطه قضاوت نادرست در موررد همجنسگراها از بین میبره. با اینکه قصه نکته خوبی رو در بر داره ولی فیلم این نکته رو خوب نمیتونه منتقل کنه. اصلاٌ معلوم نیست که چه مدت پسربچه با این دو نفر زندگی کرده، ولی بعداٌ گفته میشه که حدود یک سال و نیم باهاشون بوده.
بازیهای فیلم بد نیست ولی یک حالت تصنعی به فیلم داده. بیننده همیشه احساس میکنه فیلم تماشا میکنه. این موضوع باعث میشه جذابیت داستان از بین بره. مشکل فیلمنامه هم زیاده. به نظر میرسه سعی شده این فیلم بیشتر از 90 دقیقه نباشه. این فیلم رو نمیشه یک درام خوب حساب کرد.
Sunday, July 7, 2013
Promised Land
این فیلم یک درام متوسط با بازی مت دیمن است. داستان فیلم راجع به شهر کوچکی در مزکز آمریکا است که حالا مورد توجه یک شرکت بزرگ نفتی قرار گرفته است. مسئله مورد بحث فیلم استخراج گاز طبیعی به روشی خطرناک برای محیط زیسته و اینکه چگونه یک شرکت بزرگ با پول و ظاهر سازی این مسئله را پنهان میکنه. داستان فیلم از منظر یک نفر که برای راضی کردن مردم شهر استخدام شرکت شده روایت میشه و از ابتدای فیلم میشه حدس زد که در انتها این فرد دچار یک تحول درونی خواهد شد و روش زندگیش رو عوض میکنه. ضرب آهنگ فیلم مثل هر فیلم این ژاندر کنده و گاهی هم فیلم خواب آور میشه. فیلم که نمیخواد خودشو درگیر مسائل مربوط به استخراج گاز طبیعی کنه، روشن نمیکنه که بلاخره این کار مضره یا نه.
بازیهای فیلم خیلی خوب هستند و این حس رو به آدم میدهند که داستان آدمهای واقغی داره روایت میشه. فیلم درام فیلم یکبار دیدنه و این یکی هم فرقی با بقیه نمیکنه. با اینحال بعضی از درامهای به یاد آدم میمونند. این یکی از اونهایی که یاد من بمونه نیست.
Subscribe to:
Posts (Atom)