Saturday, June 29, 2013

Fight Club

این فیلم فیلم جدیدی نیست ولی از اونجایی که خیلی قشنگه و من تازه دیدمش، دارم راجع بهش می‌نویسم. فیلم محصوله 1999 است. داستان فیلم خیلی غافلگیر کننده است. بسیار عالی نوشته شده و بسیار خوب تمام می‌شه. کلیت داستان رو می‌شد از ساعت دوم حدس زد ولی پایانش اصلاً قابل حدس نبود. بازیهای فیلم از داستانش هم بهتر هستند. من کمتر فیلمی دیدم که اینقدر خوب بازیهاش از کار در اومده باشه. فیلم پر از صحنه‌های خشونته. این یکی از خشن‌ترین فیلم‌هایی که من دیدم. اولی مشتی که ادوارد نرتون به برد پیت می‌رنه یک مشت واقعیه.

فیلم جلوه‌های ویژه‌ی خاصی نداره بجز صحنه خراب شدن ساختمانها که اون هم بسیار بد درست شده. باید یادمون باشه که این فیلم همون سالی که Matrix 1 تولید شده.

اگه کسی فیلم زیاد تماشا می‌کنه باید حتماً این فیلم رو ببینه، اگه تا حالا تماشا نکرده.




Thursday, June 27, 2013

حقیقت یافتن یک کابوس

باورکردنی نیست. رهبر از مخالفان نظام تشکر کرده است. یعنی در واقع از مردم تشکر کرده است. چون بجز 10-15 میلیون طرفدار جمهوری اسلام، بقیه ایرانیها مخالفان نظام اسلامی هستند. او برای اینکه نشان دهد که هنوز جایگاهی بین مردم دارد از مردم ساده‌لوح تشکر کرده است. ایرانیها با شرکت در انتخابات یکبار دیگر نشان دادند که چه ملت فراموشکار، ترسو و احمقی هستند. باید هم رهبر از این مردم تشکر کند. مردمی که به این راحتی هر بلایی می‌شود بر سرشان آورد و بعد هم چنین وانمود کرد که اتفاقی نیفتاده است. چطور ملتی 4 سال پیش را فراموش می‌کند؟ چطور مردمی از ترس نان سر در برابر بردگی فرو می‌آورند؟ این کابوسی است که به واقعیت بدل شده است.

وضعیت ایران از زمان ناصرالدین شاه هم به مراتب بدتر است ولی مردم فقط به فکر قیمت نان ارزان هستند. برایشان فرق نمی‌کند چه بر سرشان می‌رود. فقط و فقط به فکر راحتی هستند. این ملت تاوان راحت‌طلبیشان را خواهند پرداخت.

Wednesday, June 26, 2013

Gangster Squad

این اولین فیلم سال 2013 است که من تماشا کردم. یک فیلم گانگستری کامل، پر از صحنه‌های تیراندازی و انفجار. داستان فیلم کاملاً سرراسته که باعث می‌شه تماشاگر بتونه روی صحنه‌های فیلم تمرکز کنه. بازیهای عالی هستند. فیلم پر از ستاره است. ایجور داستانهای از یک جای کاملاً مشخص شروع می‌شوند و از اول آخر داستان کاملاً مشخصه. یک نقطه اوج توی این جور قصه‌ها هست که مثلاً توی این یکی وقتیه که گانگستر به پلیس حمله می‌کنه. با اینکه همه‌ چیز داستان کاملاً از اول مشخصه ولی بازهم این فیلم آنقدر خوب ساخته شده که تماشاگر رو به خودش جذب می‌کنه. فیلم خوبیه برای یکبار دیدن. بعضیهای شاید بخواهند دوبازه این فیلم رو تماشا کنند. من مطمئناً این کارو نمی‌کنم.




Wednesday, June 19, 2013

Silver Linings Playbook

این فیلم یک فیلم عاشقانه‌ی هالیوودیه پر از ستاره‌های هالیوودی. فیلم کمدی نیست ولی درام هم نیست. می‌شه گفت داستان فیلم تخیلیه. به ندرت اتفاق می‌افته که یک مردی که به خاطر زندگی زناشوییش به زندان اقتاده همون موقع که از زندان آزاد می‌شه با یک بیوه‌ی خوشگل آشنا بشه و این زن همون موقع که می‌بینتش عاشقش بشه. آدم واقعاً باید خوش‌شانس باشه که مردها غالباً نیستند. شاید اگه زنه به زندان افتاده بود، اوضاع فرق می‌کرد. به هر حال گذشته از تخیلی بودن قصه، فیلم یک فیلم خوش‌ساخته. پایان فیلم کاملاً معلومه بنابراین اصلاً هیجانی نداره. با اینحال به خاطر تخیلی بودن قصه تا آخر بیننده رو جذب می‌کنه. بازیهای فیلم کاملاً طبیعیه.




Sunday, June 16, 2013

انتخاب روحانی بر رهبر مبارک

ایرانیها دیشب را به شادمانی برای پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری پرداختند. انگار ملت فراموش کرده است که روحانی را شورای نگهبان رهبر برای این پست انتخاب کرده است و او مطمئناً در لیست 10 نفره منتخبین ملت برای ریاست جمهوری جایی نداشت، اگر ملت می‌توانست انتخاب آزادی داشته باشد. او در واقع انتخاب رهبر بوده است. بنابراین باید انتخاب او را به رهبر تبریک گفت. سؤالی که مردم باید از خود بپرسند این است که چرا رهبر روحانی را انتخاب کرده است و آیا روحانی خود را در مقابل امیدی که مردم به او بسته‌اند مسئول می‌داند یا نه؟
بعید است که انتخاب روحانی نشانه تغییر سیاست رهبر در هیچ موردی باشد. در حال حاضر روحانی باید بهترین گزینه برای رهبر برای ادامه حکومتش بوده باشد. از اینجا به راحتی می‌توان جواب سؤال دوم را هم داد. روحانی به هیچ وجه خود را در مقابل مردم ایران مسئول نخواهد دانست. او هم مانند بسیاری از "بزرگان نظام" می‌داند که انتخابش فقط برای عوام‌فریبی بوده است و به عنوان رئیس جمهور مانند بقیه سران قوا به رهبر گزارش دهد نه مردم. از طرف دیگر فرصتی طلایی برای عوام‌فریبی به دست گرو‌ه‌های وابسته به هاشمی رفسنجانی افتاده است. هاشمی که خود رد صلاحیت شد، حالا می‌تواند با نفوذی که بر روحانی دارد، جای پای خود را در "نظام اسلامی" مستحکم کند. در حال حاضر بر خلاف 16 تا 4 سال گذشته او از مقبولیت عمومی بالایی برخوردار است. به نظر مردم تمام عمال گذشته‌ی او را به خاطر طرفداری نیم‌بند از جنبش سبز نادیده می‌گیرند.

من مانند هر ایرانی عاقلی در این انتخابات شرکت نکردم، با اینحال همانظور که پیش‌بینی کرده بودم، جمهوری اسلامی آنرا یک حماسه بی‌نظیر از مشارکت مردمی خواند. اگر برای یک لحظه آمار ارائه شده توسط وزارت کشور را دقیق فرض کنیم. در این صورت می‌بینم که فقط بنا به این آمار مندرج در سایت ایسنا 72.7 درصد واجدین شرایط در این انتخابات شرکت کرده‌اند. 27.3 درصد باقیمانده مطمئناً از طرفداران رهبر نیستند. اینان در واقع انتخابات را تحریم کرده‌اند. با اینکه بسیاری از طرفداران محسن رضایی از متدینین مخالف نظام اسلامی هستند، در اینجا فرض می‌کنیم همگی از طرفداران رهبر ایران هستند. بنابراین با جمع کردن تعداد آراء 5 نامزد باقیمانده می‌توان تخمینی در مورد تعداد طرفدارن رهبر در ایران به دست آورد. این رقم به روایت جمهوری اسلامی برابر است با  16،845،418 که هنوز به اندازه آراء روحانی نیست. این رقم البته با واقعیت فاصله بسیاری دارد ولی با اینحال با قبول این رقم می‌توان تنفر ایرانیها را از رهبر و جمهوری اسلامی مشاهده کرد.

در این میان بسیاری از ساده‌لوحان داخل و بیرون از ایران انتخاب روحانی را به فال نیک گرفته‌اند و آنرا نشانه‌ای از تغییر رویکرد رهبر می‌دانند. نتیجه انتخابات باعث سقوط چند درصدی قیمت دلار و طلا در بازار ایران شد. باید بگوییم با گذشت زمان و تغییر نکردن رئیس شورای عالی امنیت ملی و ادمه بن‌بست مذاکرات هسته‌ای این افردا متوجه اشتباه خود خواهند شد.

Django Unchained

یکی از بهترین فیلمهای سال 2012 مطئناً این فیلمه. مثل فیلمهای دیگه کوانتین تارانتینو داستان کاملاً سراسته و فیلم پر از صحنه‌های کشت کشتاره. بازیها هم عالی هستند. این فیلم خیلی خوش‌ساخته. جالبه که این فیلم خیلی پرطرفداره. این نشون می‌ده داستان سرراست و پر از خشونت به شرط داشتن  بازیهای خوب می‌تونه توجه همه رو به خودش جلب کنه. صحنه‌های هفت‌تیر کشی این فیلم عالی هستند. فیلم وسترن نیست، چون با اینکه از تگزاس شروع می‌شه ولی اصلاً به فیلمهای کلاسیک این ژاندر شبیه نیست. فیلمهای ترانتینو با اینکه داستانهای سرراستی دارند، ارزش چندبار دیدن رو دارند. این فیلم هم تمام مشخصات فیلمهای ترانتینو رو داره.




Friday, June 14, 2013

چه کسی به ریاست جمهوری انتصاب خواهد شد؟

در حالی که بسیاری از ایرانیها در حال رأی دادن هستند، بد نیست نگاهی به فردای انتخابات فرمایشی امروز داشته باشیم. در این دوره رهبر انتخابهای زیادی دارد. مطمئناً همگی نامزدها توجیه شده‌اند که در صورت انتخاب از سوی رهبر باید چه مسیری را برای خوش‌آمدش در پیش بگیرند. ولی از بین این شش تن فقط یکی برای آینده سیاسی رهبر مناسب خواهد بود.

با اینکه تندروهایی مثل جلیلی در این انتخابات شرکت دارند، ولی چنین فردی ممکن است مثل احمدی‌نژاد برای رهبر زیاد ناز کند و زیاد سر به راه نباشد. از طرف دیگر فردی مثل قالیباف که نماینده بسیاری از ایرانیهایی است که برای خود سبک و روش فکری خاصی ندارند، بیش از حد پرحرف است و چنین آدمی می‌تواند برای رهبر خطرناک باشد. با اینحال به نظر قالیباف حرف شنو تر از جلیلی به نظر می‌رسد. از هر دو بهتر برای رهبر مطمئناً ولایتی است که سالها مشاور رهبر بوده است. ایراد انتصاب او این است که مردم به وضوح خواهند فهمید که نظر رهبر اعمال شده است، چون که ولایتی جایگاه مردمی ندارد. از طرف دیگر برای بازسازی تصویر رهبر روحانی می‌تواند بسیار مفید باشد، زیرا بسیاری از ایرانیها امیدوارند که با رأی آوردنش، وضعیت اقتصادی بهبود یابد. بسیاری به فکر جیب هستند در این میانه و بهبود کوچک اقتصاد هم دهانشان را خواهد بست (نه اینکه این افراد سودجو اعتراضی به چیزی داشته باشند). 

غرضی را کسی به حساب نمی‌آورد. بنابراین او هم انتخاب رهبر نخواهد بود. ولی رضایی با حرفهایش در مورد فدرال‌سازی بدترین انتخاب رهبر خواهد بود. بنابراین مطمناً رضایی و غرضی رئیس جمهور آینده نخواهند بود.

با این حساب باید منتظر بود یکی از آقایان جلیلی، قالیباف یا روحانی رئیس جمهور آینده باشد. هرکدام از این افراد که رئیس جمهور آینده باشند، امیدوارم وضعیت مردم بهبود پیدا کند. من رأی ندادم و امیدوارم ایرانیها هم به زودی به منافع رأی ندادن در نظام اسلامی پی ببرند.

Thursday, June 13, 2013

یک روز تا انتخابات فرمایشی

انتخابات فرمایشی را فقط از تلویزیون یا در کتاب تاریخ مدرسه در مورد انتخاباتهای قبل از انقلاب سال 1357 شنیده یا خوانده بودم. این ترکیب لغات فقط از حکومت اسلامی برمی‌آید. ولی حالا انتخابات پیش‌رو مصداقی است بر آن. رهبر انقلاب که خود را نماینده خدا بر زمین می‌داند، بر خلاف خواسته خدا و برای بستن دهن هر کس که حکومتش را دیکتاتوری می‌خواند، دست به  برگزاری انتخابات ریاست جمهوری می‌زند. هم او و هم خدایش می‌دانند که قدرت از طرف خدا به او داده شده است و برگزاری انتخابات برای هر دو مصداقی از تقیه است. برای بقای حکومت حتی به مدت کوتاهی هم که شده، نیاز است که مردم به پای صندقهای رأی بروند. بعد از برگزاری "پرشور" انتخابات دیگر نه رهبر و نه خدایی که نمایندگی می‌کند، با مردم کاری ندارند. از نظر رهبر بعد از انتخابات همه مردم می‌توانند بمیرند. برای او فرقی بین زنده و مرده نیست. احتمالاً تنها دلیل وجودی ملت از نظر او برای دستور شنیدن است.

سؤال این است که آیا مردم هم این نظر رهبر و خدایش را قبول دارند و یا رهبر را دیکتاتوری تمام عیار می‌شمارند و تصورش از خدا را تصوری باطل می‌دانند یا نه؟ فردا ملت جواب این سؤال را خواهند داد. مشکل اینجاست که به نظر بسیاری از ایرانیها متوجه این سؤال نیستند. به نظر بسیاری رأیشان می‌توانند تغییر ایجاد کند. انگاری اینان دیزوز پا به این دنیا گذاشته‌اند یا حافظه خود را بطور کامل از دست داده‌اند. اینکه چگونه ایرانیها اینقدر خوش خیال هستند احتمالاً ریشه‌های ژنتیک دارد. اینان به تمرین دمکراسی در یک حکومت دیکتاتوری مطلق اعتقاد دارند. از نظر من این افراد در خواب غفلت به سر می‌برند.

فردا بسیاری از ایرانیها خوش‌‌خیالی خود را ثابت خواهند کرد. بعد از رأی دادن دیگر راه برگشتی نیست. رهبر استفاده خود را از خوش‌خیالی رأی دهندگان خواهد کرد. ایرانیها باید متوجه شوند که رأی دادن چیزی را عوض نمی‌کند. برعکس در منطق رهبر رأی دادن نشان دهنده راضی بودن از وضع موجود است. برای تغییر ایرانیها باید نشان دهند تغییر می‌خواهند. 

انتصابات 

Wednesday, June 12, 2013

Robot & Frank

این فیلم یک درام راجع به یک دزد بازنشته است که به خاطر فراموشی که داره بسرش براش یک روبات میخره. فیلم در آینده‌ای نزدیک اتفاق می‌افته. ولی به نظر نمی‌رسه به این زودی بشه روباتی ساخت که بتونه اینقدر شبیه انسان رفتار کنه. اگر زمانی برسه که چنین روباتی ساخت بشه، سؤال اصلی این خواهد بود که چرا روباتی که اینقدر شبیه انسان فکر می‌کنه باید بخواد مثل یک برده در خدمت یک انسان ضعیف باشه. این در واقع ایراد منطقی داستان فیلمه. بجز این نکته این فیلم یک فیلم سرگرم کننده است.





سر اومد زمستون؟

چهار سال پیش بعد از تقلب بزرگ رهبر این شعر زمزمه لباهای ایرانیان ساده‌لوح بود. حالا بعد از کشت و کشتار سال 88 و سقوط ایران به ورطه نابودی، رهبر بی چشم و رو دوباره از ملت خواسته که رأی بدهند. همچنین حرفی از این آدم البته انتظار می‌رفت. البته اگر کسی رأی هم ندهد باز هم رهبر اعلام خواهد کرد که همه رأی دادند. ولی بسیاری هستند که به خواسته رهبرشان لبیک خواهند گفت. این افراد که روز جمعه رأی خواهند داد چند دسته‌اند. دسته اول وفاداران به رهبر هستند که بقای خود و یا آرزوی بهشتشان در قدرت رهبر تبلور پیدا می‌کند. این دسته به نظر من کوچکترین دسته رأی دهندگان این دوره انتخابات هستند، همانطور که همیشه تعدادشان کم بوده است. دسته بعدی که به مراتب تعدادشان بیشتر است، امیدواران به تغییر هستند. اینان هنوز امیدوارند که شاید رهبر در مقابل انتخابشان کوتاه بیاید و مردم از دست رهبر نجات پیدا کنند. سردسته‌ی این عده البته اصلاح‌طلب احمق دوران و یکی از خائنین بزرگ به ایران آقای خاتمی می‌باشد. او که با بی محلی به شرایطش برای شرکت در انتخابات روبرو شد، باز هم در انتخابات شرکت می‌کند. دسته سوم که به نظر من بزرگترین دسته‌ی شرکت کنندگان در انتخابات است از افرادی تشکیل شده که از ترس از حکومت و رهبر رأی می‌دهند. اینان فقط به دنبال مهر در شناسنامه هستند و می‌ترسند موقعیت خود را از دست بدهند.

با وجود چنین هموطنانی چطور می‌توان انتظار برچیده شدن نظام اسلامی را داشته باشیم. هنوز بعد از نزدیک به 100 سال زمستان در ایران سرنیامده است و پایانی بر آن هم متصور نیست. شاید آمریکاییها به ایران حمله کنند، ولی باز هم معلوم نیست بدتر از رهبر بر سر ملت خراب نشود. تنها راهی که برای خلاصی از این وضع وجود دارد عاقل شدن ملت است. ولی زمستان ایرانی را بی‌عقلی تمام عیار ایرانی بوجود آورده است. چطور می‌شود منتظر عاقل شدن ملتی بعد از این همه سال دوری از عقل باشیم؟

Tuesday, June 11, 2013

Lincoln

فیلمی از استیون اسپیلبرگ که به دروه‌ی کوتاهی از زندگی یکی از بزرگترین رئیس جمهورهای آمریکا می‌پردازه. این فیلم یک فیلم تاریخی تمام عیاره راجع به تلاش بی‌قفه برای لغو برده‌داری در جامعه‌ای که مردمش بعد از 150 سال به سیاها فقط به چشم برده نگاه می‌کنند. وطن‌پرستی رو مقامات سیاسی ایرانی از فردی مثل لینکلن باید یاد بگیرند. واقعاً حیف که بعد از رضا شاه ایران دیگه چنین آدمهایی به خودش ندیده.

این فیلم یکی از بهترین‌های سال 2012 است. چون داستان فیلم راجع به سیاسته، فیلم براساس دیالوگهای بازیگرها پیش می‌ره. با اینحال فیلم هیجان زیادی داره. برای من که به زبان انگلیسی قرن 19 واقعاً علاقه دارم، ای فیلم یکی از بهترین فیلمهایی که تا حالا دیدیم. روایت فیلم کاملاً سراسته. نکته اسرارآمیزی در فیلم نیست. داستان آروم پیش می‌ره ولی روند فیلم خسته‌کننده نیست. این از اون فیلمهایی که من دوباره حتماً تماشا خواهم کرد.





Sunday, June 9, 2013

Les Misérables

یک برداشت موزیکال از رمان معروف بینوایان اثر وکتور هوگو. با اینکه این فیلم موزیکاله ولی به داستان رمان کاملاً وفاداره. روزگاری بود که من سالی یک بار این رمان رو می‌خوندم. با دیدن این فیلم جملات داستان رو کاملاً حس می‌کردم. تمام قسمتهای اصلی داستان توی این فیلم هست و کاملاً مطابق اصل داستان بیان می‌شه. با اینکه فیلم 2:37 طول می‌کشه ولی از دیدنش خسته نمی‌شی. بازیهای این فیلم هم عالی هستند. همه هنرپیشه‌ها می‌خونن. صداها هم عالی هستند. این فیلم یکی از بهترین فیلمهای سال 2012 است. من دیدنش رو به همه کسانی که داستان بینوایان رو دوست دارند توصیه می‌کنم.




Saturday, June 8, 2013

احمدی نژاد: عروسک خیمه‌شب بازی

وقتی اظهارات جدید احمدی‌نژاد راجع به دخالت نداشتن در پرونده هسته‌ای را خواندم، به یاد شعبان جعفری افتادم. احمدی‌نژاد شعبان بی‌مخ جدید است. او که فرزند انقلاب اسلامی است، لاتی ولایی است. حالا که چهار سال ریاست جمهوری آخرش که با تقلب و خون‌ریزی شروع شده بود، در حال پایان است و دیگر امیدی ندارد که در جمهوری اسلامی جایی داشته باشد و احتمالاً می‌داند که رهبر از او سوء استفاده کرده است تا به مردم حقه بزند، سعی دارد تا نشان دهد که بجز حرف زدن قدرت دیگری درجمهوری اسلامی نداشته است و حتی احتمالاً حرفهایش را هم برایش می‌نوشته‌اند. احمدی‌نژاد در حال حاضر در بهت و حیرت از پایان دوران زود گذرش می‌باشد. ولی دیگر برای حرف زدن با مردمی که خس و خاشاک نامیده دیر شده است. بلندگوی رهبر به زودی با بلندگوی دیگری تعویض خواهد شد و بلندگوی قبلی به تاریخ خواهد پیوست. این است سرنوشت سهیم بودن در تقلب و قتل و دروغ‌گویی. این سرنوشت در انتظار رهبر هم هست. او هم جاودانه نخواهد بود و دوران طلمش به سر خواهد رسید. اما خالا نوبت عوض کردن بلندگوست.

در این میانه سخنان احمدی‌نژاد باید تلنگوری به ملت ایران باشد. احمدی‌نژادی که قطعنامه‌های سازمان ملل را کاغذپاره می‌خواند، حالا آنها را مسبب وضع اقتصادی اسفبار کنونی ایران می‌داند. این نشان می‌دهد که آن زمان که می‌گفت آنقدر قطعنامه بدهند که قطعنامه‌دانشان پاره شود، فقط مثل بلندگو حرفها را تکرار می‌کرده است.

انتخابات ریاست جمهوری در واقع انتخاب بلندگو برای رهبر است و همه باید خق بدهند که رهبر بلندگوی دلخواهی داشته باشد و از کسی در این مورد نظر نخواهد. از طرف دیگر رهبر برای استفاده از بلندگو باید بگویید این بلندگو انتخاب او نیست و مردم او را انتخاب کرده‌اند. پس حتی اگر یک ایرانی هم برای رأی دادن حاضر نشود، او پیام تبریک می‌دهد که حماسه‌ی دیگری در تاریخ ایران اسلامی رقم خورده است. بازی انتخابات بازی برد برد برای رهبر خواهد بود. تا این بار چه کسی را انتخاب کرده باشد.

ایرانیان بعد از 100 سال مبارزه با دیکتاتور همچنان گرفتار دیکتاتوری هستند. اما این دیکتاتور مدرن هم حقه‌بازتر و هم خونخوارتر دیکتاتورهای قبلی است و البته مثل بقه آخوندها عمر نوح دارد. ولی حتی مردنش دردی از مردم ایران دوا نخواهد کرد، تا وقتی ایرانیها اینقدر راحت فریب ظاهر سازیهای او را می‌خورند.

Friday, June 7, 2013

سیرک مناظرات انتخاتی

همین الان که من در حال نوشتن این مطلب هستم، مناظرات تلویزیونی برای انتخابات در حال برگزاری است. مطمئناً من رأی نمی‌دهم، همانطور که دفعه قبل هم به کسی رأی ندادم. ولی نمی‌توانم نسبت به دروغ‌گویی کاندیداها بی‌توجه باشم. به نظر من این مناظرات قبلاً تمرین شده هستند و هر کس می‌داند که چه باید بگویید و چه نباید بگویید. به هر حال این افراد منتخبان رهبر هستند. اوست که مثل خدا به ملت حکم می‌کند از بین چه کسانی حق انتخاب دارد. مشکل من در حال حاضر ساده‌لوحانی هستند که فکر می‌کنند حرفهای این مناظرات دعوای واقعی است. تنها چیزی که می‌شود به این افراد گفت این است که مگر 4 سال پیش به این زودی از یادتان رفته است؟ چطور حافظه‌تان اینچنین کوتاه است. چطور خون‌های ریخته شده را فراموش می‌کنید. چطور انتظار دارید حرف‌تان در برابر خواسته رهبر در نظر گرفته شود؟ چرا هر بار به دیکتاتور رأی می‌دهید؟

تا وقتی ایرانیها قدرت دیدن واقعیت روز ایران را ندارند، ایرانیها باید در بدبختی و فلاکت زندگی کنند. رئیس جمهور فقط عروسکی در دستان دیکتاتور است.

This is 40

یک فیلم هالیوودی راجع به خانواده‌های آمریکایی. داستانش نمی‌تونه جذابیتی برای ایرانیها داشته باشه. برای من داستان شعاری راجع به زندگی آمریکاییه. بنابراین اصلاً جذابیتی نداره. مطمئناً من این فیلم رو به هیچ کس پیشنهاد نمی‌دم. با اینحال بازیهای فیلم خیلی خوبه.  فیلم خوب ساخته شده. همه ایرادش داستانشه.








Tuesday, June 4, 2013

Life of Pi

این فیلم یک فیلم زیبا از یک کارگردان چینیه که یک داستان تخیلی هندی رو تعریف می‌کنه. داستان فیلم خیلی تخیلی و خیلی احساسیه. این فیلم  که جزء نامزدهای بهترین فیلم اسکار امسال بود خیلی دیدنیه. فیلم آدم رو میخکوب می‌کنه. هدف اصلی فیلم اثبات کردن وجود خدا برای آدمها است. باید بگم اگه این قصه برای خود من اتفاق می‌افتاد، اعتقاد من به خدا قوی‌تر نمی‌شد. ولی داستان جالبیه به هر حال. بازیهای فیلم هم عالی هستند، با اینکه ستاره‌ای توی فیلم نیست. به نظر من این خودش نقطه قوت این فیلمه. این فیلم نشون می‌ده که هنرپیشه‌هایی که کلاً ناشناس هستند هم می‌توننه توی هالیوود جایی داشته باشند. گارگردانیه فیلم واقعاً عالیه. من این فیلم رو دوست داشتم ولی احتمالاً دوباره به سراغش نمی‌رم، چون ریتمش برام یکم کنده. این فیلم از اون نوع فیلمهاست که آدم می‌تونه توی جمع خونواده ببینه و لذت ببره.




Saturday, June 1, 2013

The Hobbit: An Unexpected Journey

این فیلم اولین فیلم از یک سه‌گانه جدید از پیتر جکسون است. این سه‌گانه پیش‌درآمد سری ارباب حلقه‌ها است. فیلم بر‌ اساس کتاب The Hobbit اثر تولکینه. سبک و سیاق فیلم خیلی شبیه سری ارباب حلقه‌ها است، که یکی از بهترین سریهای فیلم هالیوده. این فیلم یکی از بهترین فیلمهای سال 2012 است. داستان فیلم تخیلیه و شاید ایرانیها از اینجور قصه‌ها خوششون نیاد. برای من که دوست دارم فیلم منو از زندگی روزمره در بیارند، اینجور فیلمها واقعاٌ عالی هستند. بازیها عالی هستند. فیلم برداری و جلوه‌های ویژه بی‌نظریند. واقعاً فیلم خوب ساخته شده، بطوری که می‌شه باور کرد این موجودات جایی وجود دارند. داستان فیلم بهترین از این نوع است. انواع موجودات تخیلی توی قصه هستند. با اینحال جنگها انقدر طبیعی درست شدند که انگاری واقعاٌ رخ دادند. فیلم عالیه.





Rise of the Guardians

این یک فیلم کارتونی فیلم بدی نیست. داستان سر راست خوب و بد داره. ولی خوب اینجور داستانها تکراری هستند. فیلم خوب ساخته شده ولی  قصه آنچنانی نداره. برای بچه‌ها فیلم بدی نیست.