احمدی نژاد در این هشت سال ریاست جمهوری اسلامی همه نوع کلاه برداری سیاسی کرده است. به همین دلیل این آخرین کلاه برداری برای ثبتنام مشایی برای من اصلاً تعجبآور نبود. من هیچ وقت به کارها و حرفهای این فرد توجهی نمیکنم، چون او را فرصتطلبی میبینم که با سوء استفاده از موقعیت رهبر که نیاز داشت شخصی را به عنوان رئیس جمهور معرفی کند که بتواند توجه مردم گرسنه را به خود جلب کند، به ریاست جمهوری اسلامی رسید. مثل دزدی که در یک موقعیت طلایی به خزانه کشور دست پیدا کرده است، احمدی نژاد نه تنها خزانه را به نفع خود خالی کرد، بلکه هر چه بعد از برداشت دیگر قدرتمندان جمهوری اسلامی برای ملت باقی میماند را به بهترین نحو ممکن از بین برد. از او به عنوان بدترین وزیر اجرایی رهبر (ریاست جمهوری اسلامی) در تاریخ یاد خواهد شد.
حالا که رهبر از دست کارهای دیوانهوار احمدینژاد خسته شده و در صدد است وزیر دیگری به جای او بگذارد، باید بداند که احمدینژاد به این راحتی از این همه قدرت و پول نخواهد گذشت. مشایی به عنوان جانشین او خاری در پای رهبر خواهد بود، مگر اینکه از صندوق بیرون نیاید. به احتمال زیاد شورای نگهبان صلاحیت مشایی را تأیید میکند ولی برنامه این است که اسم او از صندق در نیاید. اینجاست که احمدینژاد از باقی مانده قدرتش استفاده خواهد کرد که برای آخرین بار در مقابل رهبر مقاومت کند تا از قدرت کنار نرود. این آخرین شانس این دزد بزرگ خواهد بود.
این نکته ما را به آخرین کلاهبرداری احمدینژاد با همدستی مشایی برمیگرداند. این دو برای نشان دادن مقبولیت عمومی با یک حیله خوب طراحی شده عزتالله انتظامی را در موقع ثبت کاندیداتوری به وزارت کشور آوردند و با او عکسهای تبلیغاتی گرفتند. مطمئناً اینان حساب نامه احتمالی این بازیگر با سابقه سینمای ایران برای توضیح موضوع را هم کرده بودند. به هر حال هر تبلیغی برای مشایی خوب خواهد بود، حتی اگر تبلیغ منفی باشد.
در حال حاضر هیچ شخصی برای ایران بدتر از مشایی نیست. بهترین حالت این است که دو طرف این دعوا همدیگر را نابود کنند. که البته بسیار دست نیافتنی است. ولی آرزو عیب نیست.
No comments:
Post a Comment